اشرف آباد روستای من

۷ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۸
رحمت توکلی
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۱
رحمت توکلی

عکس شهید والا مقام ذبیح‌الله ایرانشاهی

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ب.ظ

عکس شهید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۷
رحمت توکلی

عکس شهید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۵
رحمت توکلی

مقدمه

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۲ ب.ظ

به نام پروردگار یکتا

 

نقدی بر بی اعتنایی به ارزشهای فرهنگی در قالب معرفی «روستای اشرف آباد»

 

مقدمه ای برآسیب شناسی روابط بین اقوام و جوامع شهری و روستایی در ایران

معمولاً در مراودات اجتماعی و بیشتر اوقات در نخستین برخوردها و آشناییهایی که بین افراد در فرهنگ ایرانی ما رخ می دهد، پس از آنکه طرفین،حداقل احساس صمیمیت را نسبت به یکدیگر می نمایند؟! سؤالاتی با این مضامین مطرح می شود که شما اهل کجایی ؟ یا اصالتاً کجایی هستی؟ پاسخ این سؤال از نظر روانشناسی می تواند بسیاری از ابعاد شخصیتی فرد پاسخ دهنده را نمایان سازد. دسته ای در پاسخ به این سؤال خود را اهل جایی می دانند که در آنجا به دنیا آمده اند. هر چند که فی الحال در آن محل ساکن نباشند. اما دسته ی دیگر بدون ملاحظه اینکه زادگاهشان کجاست، وضعیت فعلی و حال خود را ملاک دانسته و به صرف اینکه ساکن فلان شهر هستند، خود را اهل آن شهر می دانند. در حالی که سکونت با اصالت قومی و منطقه ای و « اهل جایی بودن » متفاوت است.در واقع تفاوت افراد از مفاهیم توسعه و پیشرفت، آنها را به ارائه پاسخهای گوناگون و متضاد رهنمون می نماید. گروهی که به محل تولد و قومیت خود وفادارند،صرف سکونت حتی طولانی مدت در شهری بزرگ مثل تهران را دال بر توسعه و رشد فرهنگی خود نمی دانند.لذا حتی اگر در فرهگ محلی و قومی خود دارای سنتهایی باشند که امروزه در جوامع شهری، نامتعارف باشد، با این حال واقعیت را کنار ننهاده و به هویت خود پشت نمی نمایند، اما دسته دوم، جابه جایی فیزیکی و اقامت در شهر و منطقه جدید را متضمن بالا رفتن سطح و طبقه اجتماعی خود می دانند. در حالی که این دو لزوماً قرین و همراه هم نیستند و ملازمه عقلی و منطقی با هم ندارند. ای بسا فردی در بهترین مقام و مرتبه مالی و سمتی باشد ولی نه تنها ار معرفت لازم برای آن سمت و جایگاه برخوردار نیست بلکه از حد متعارف و معمول جامعه نیز پایین تر است.متأسفانه فرهنگ غلطی که در جامعه امروز ایرانی شکل گرفته و ملاک در توسعه یافتگی و به تعبیر امروزین آن ، « کلاس اجتماعی » را مکان سکونت و ترجیح قومی بر قوم دیگر بدون هیچ مبنای عقلانی می داند چونان خوره به جان بدنه فرهنگ ملی و محلی ایران افتاده و بجاست که هر کس به هر طریق ممکن در مقابل این حرکت شوم ،اقدامی نمایند. راه مقابله نیز درگیری لفظی و مقابله فیزیکی با چنین افراد ناآگاهی نیست بلکه زمینه سازیهای فرهنگی مانند اینکه هر کس به فراخور امکانات و موقعیت خود، با روشنگری و شکافتن ابعاد مسأله ،در پی درمان این درد فرهنگی برآید؛ راهکاری است که کارآیی بیشتری دارد. وجود قومیتها و فرهنگهای متنوع و اصیلی مانند: بختیاری ها،لرها، کردها، آذری ها،قشقایی ها،ترکمنها، بلوچها،گیلکی ها، مازنی ها، عربها، تاتها، تالشی ها و...به همراه فارسها در پهنه ایران زمین بایستی به مثابه ثروت فرهنگی و اجتماعی تلقی شود نه آنکه دست آویزی برای تمسخر افراد و مضحکه فرهنگ، گویش و آداب قومیتها. هر چند این افراد از نظر تعداد در اقلیتند اما چون دائم به این رویه مشغولند بر اکثریت اثر می گذارند.جای تعجب است که ما به جای آنکه انرژی وهمّ و غم خود را برای پیشرفت کشور بگذاریم ؛وقت خود را به بطالت می گذرانیم و دائماً در فضای مجازی و مجالس به عنوان جُک و طنز عملاً به یکدیگر اهانت می نماییم.در چنین وضعی نباید از بیگانگان ایراد بگیریم که چرا هر روز یکی از اجزای فرهنگ کشورمان را یا  یکی از دانشمندان ایرانی را (البته فقط روی کاغذ و نه در نفس الامر ) به نام خود ثبت می نمایند. چنین مقابله گری باطلی و ناسازگاری برخی هموطنان این بیت سعدی شیرین سخن را به ذهن تداعی می نماید که:

از دشمنان  برند شکایت به دوستان     _     چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

البته که دوستان ناآگاه ما قصد دشمنی ندارند اما بازتاب و اثرمخرب کج فهمی آنها در سطح جامعه کاملاً ملموس و مشهود است.

 مسلماً ما به بیراهه می رویم و ترجیح شخصی بر شخص دیگر و به همین ترتیب قومی بر قوم دیگر یا شهری بر شهر دیگر، با چنین تفاسیری عملی لغو است و انسان عاقل نیز فکر و وقت خود را صرف چنین امور بیهوده ای نمی نماید حتی اگر شهری یا قومی ایرادی دارد،این مسأله توجیه کننده و مجوز تخریب ساکنین آن شهر یا آن دسته از هموطنان نیست پس به جای آنکه نمک بر زخم بپاشیم بهتر است مرهمی بر زخم باشیم. از طرفی چرا برخی ساکنان ازهویت خود فرار می نمایند؟ و چرا دسته ای از افراد از لفظ « داهاتی » برای تخریب دیگران استفاده می نمایند و متقابلاً گروهی از فاش شدن روستا زاده بودن خود شرمسار می گردند.شرمساری آن است که هویت خود و پدر و مادر و آبا و اجداد خود را از یاد ببریم.اینکه گروهی ،صداقت و اخلاق کریمانه افراد را حمل بر حماقت آنها قرار دهند مایه سر افکندگی است. راستی و درستی در هر دین و تمدن ارزش بوده و هست و عجیب است که عده ای عاملین به این ارزشها را « ساده لوح » و « بُلّه» می دانند. در حالی که خود  با این طرز برداشت واجد چنین اوصافی اند!خداوند حکیم در آیات12و13سوره مبارکه حجرات،پس از تقبیح غیبت و گمان بد،که نزدیکی زیادی با بحث حاضر دارد،مبنای آفرینش اقوام و قبایل متفاوت را شناسایی و تشخیص و تمیز اشخاص از یکدیگر قرار داده است.و جهت دفع هر گونه شبهه، معیار و ملاک برتری را تنها تقوا قرار داده است و لاغیر.(اِنُّ اَکرمکم عندالله اتقاکم)در دنیای امروز نیز برای واگذاری پستهای مدیریتی و سیاسی،به توانایی افراد توجه می نمایند نه به رنگ و نژاد آنها.لذا با این دغدغه بر آن شدن تا زادگاه خود یعنی  روستای « اشرف آباد» که از توابع شهرستان ازنا در استان لرستان می باشد را به اجمال معرفی کنم. و بسان رویه عملی ام اکنون نیز به روستا زاده بودن خود و پرورش و تربیت خود در فرهنگ محلی بختیاری افتخار نمایم.  فرهنگی که پایبندان واقعی آن از چنان مناعت و صلابتی چون زردکوه سترگ و اشترانکوه قدبرافراشته برخوردارند که بر خلاف بعضی ظاهرمحوران و بی خبران از اسلوبهای خردورزی و وطن دوستی، همیشه پا به رکابان مسیر سربلندی و عزت ایران بزرگ هستند. و این افتخار نه از سر تعصب و در طریق افراط است،که خود بر ایرادات و نقائص فرهنگی که طبیعتاً در هر زمان و در هر تمدنی وجود داشته و دارد آگاهم،بلکه از این باب است که اگر تن به هر رفتار خلاف مرام آزادگی نمی دهیم سرمنشأ آن تربیت در خانواده و فرهنگی است که مال و جاه تنها دغدغه آن نبوده،بلکه بسیار پیش می آید که بایستی منفعت طلبی و مادی گرایی را  فدای شرف و سربلندی خود و همنوعان خویش نمود.با این دید و مبنای اعتدالی است که رسول گرامی اسلام(ص)می فرماید:«دوست داشتن وطن،از نشانه های ایمان است.»و پیرو ایشان امام علی(ع)فرموده اند:«شهرها به حبّ و دوست داشتن وطن آبادند. »بنابراین ذیلاً در چند بخش و حوزه به این مهم پرداخته ام.

1- تقسیمات کشوری،موقعیت جغرافیایی و وضع طبیعی

روستای اشرف آباد در حال حاضر یکی از توابع شهرستان ازنا است. این روستا تا قبل از تقسیمات کشوری دهه 70 که منتهی به ارتقاء ازنا از شهر به شهرستان گردید، از توابع الیگودرز به شمار می آمد.اشرف آباد در ضلع جنوب غربی ازنا و غرب الیگودرز واقع شده است.و از سمت شمال به کوه نه چندان مرتفع « بَرْاَفتو » واراضی روستای «َسَوْر»، از جنوب به اراضی روستای « جوی آسیاب »و «دهنو» از شرق به کوه « شاقز » و از غرب به روستای « علی آباد » محدود گردیده است. عمده مساحت ملک اشرف آباد را دشت تشکیل داده و بواسطه قرار گرفتن در کوهپایه های « اشترانکوه » دارای زمینهای حاصلخیزی است و ازمحل و محدوده این روستا تمام رشته کوه یاد شده با نمایی زیبا قابل مشاهده است.کوه شاقز که بین اشرف آباد و کشکک حایل گردیده،شباهت زیادی به قله دماوند دارد.و از همین رو حسب اعلام دهیار سابق روستا(آقای اسماعیل توکلی)در نقشه گردشگری ایران با نام «دماوند کوچک»ثبت گردیده است.

2- اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری

زمینهای مرغوب کشاورزی که حدوداً 600 هکتار می باشند باعث شهرت کشاورزی و پر برکت شدن زراعت و کشاورزی  این روستا گردیده و چون املاک در دشت واقع شده اند زمین زراعی دیمزار کمی در این آبادی دیده می شود . در کنار کشاورزی ،دامداری نیز حرفه ای است که اهالی روستا مانند بسیاری روستاهای دیگر بدان اشتغال داشته و دارند.تا حدود 30 سال پیش تنها دو یا سه حلقه چاه آب عمیق  در اراضی این روستا حفر گردیده بود، ولی صدور مجوزهای فراوان حفر چاه و عدم سیاستگذاری صحیح در زمینه حفاظت از منابع آبهای زیرزمینی باعث گردیده که تعداد چاهای فعال در این روستا به بیش از 30 حلقه برسد و این مسأله  باعث افت محسوس میزان آبدهی آنها و خشک شدن چشمه قدیمی واقع در حاشیه خرابه های روستای قدیم و چشمه های آب مرغزار موسوم به « چغابل » گردیده است.از طرفی نبودن تضمین کافی برای خرید محصولات کشاورزی و نوسان شدید قیمتها، ورود به حرفه کشاورزی را با ریسکهای فراوان مواجه نموده و سیاستهای غلط دولت و ناتوانی در ایجاد صنایع تبدیلی در سطح شهرستان و استان و ایجاد بازارهای صادراتی برای فروش محصولات کشاورزی باعث گردیده که در موارد نادری، کشاورز از برداشت محصول آماده برداشت خود امتناع نماید. زیرا هزینه برداشت بیش از قیمت ناچیز محصول بوده است.

-3سبقه تاریخی و سکونتی روستا

نشانه های فراوانی از وجود زیستگاههای انسانی در حوزه جغرافیایی این روستا دیده می شود.تپه ای که در جانب شمال شرقی روستا واقع شده و به « تپه چغابل» معروف است به احتمال زیاد خود روستا یا قلعه ای بوده که در اثر حوادث طبیعی نظیر زلزله یا در اثر رخدادهای نظامی و سیاسی مثل جنگ ویران شده وبه تلی از خاک بدل گردیده است. سابقاً در دامنه این تپه تعدادی سنگ حجیم گرانیت با برش و هندسه دقیق وجود داشت که احتمالاً از آنها در آسیابهای آبی قدیم استفاده می نموده اند؛ که اکنون در محل وجود ندارد و حفاریها ی فراوانی در این تپه صورت گرفته و می گیرد که جلوگیری از آن،نظارت و پیگیری بیشتر مسؤلین امنیتی و انتظامی و بویژه میراث فرهنگی را می طلبد. با توجه به وضع ظاهری اطراف تپه احتمالاً از خاکهای براداشت شده از اطراف آن برای احداث بنا استفاده می شده است. همچنین وجود مزارهای قدیمی در روستا نیز مؤید آن است که این محل دارای سابقه سکونتی طولانی ای بوده است.پس از انقلاب سکنه اشرف آباد،ده قدیم را ترک و در فاصله کمی از آن با تلاشهای یکی از اهالی  (مرحوم سرهنگ مرتضی موگویی)روستای جدیدی با ساختار و مهندسی نسبتاً خوبی در قیاس با روستاهای همجوار بنا نهادند.

4-ساکنین روستا ،قومیت و گویش آنها

حسب نقل معمرین روستا،طایفه  سیاه تیری (منسوب به کوه سیاتیر الیگودرز) اولین طایفه ای بوده اند که در اشرف آباد ساکن شده اند.وبر این اساس این فامیل بانی روستا بوده اند.این طایفه در کنار دو فامیل ایرانشاهی و توکلی از بیشترین جمعیت در بین اهالی روستا برخوردار می باشند. طایفه ایرانشاهی از نظر اصالت منطقه ای خود به چند دسته عمده تقسیم می شوند؛ گروه اول از روستاهایی مانند« جوی آسیاب» و «کُندُرچه» به اشرف آباد آمده اند.گروه دوم از روستای « کَشکَک » و دسته دیگر از حوالی شهرستان محلات به اشرف آباد مهاجرت کرده اند.ایرانشاهی ها از تیره «تات خیری»و در تقسیم بندی طوایف بختیاری جزو طایفه«حاجیوند»می باشند. طایفه توکلی نیز ظاهراً از روستای « آلی محمود» به اشرف آباد کوچ نموده اند.از بزرگترها شنیده ام که به توکلی ها «سوخته زاری»هم می گفتند،و این نام نیز خود یکی از تیره های بختیاری ذکر شده است.(البته به نام شیخ سوخته زار)و به نقلی توکلی ها دسته ای از آسترکی های مهاجر به اشرف آبادند که در ابتدا شهرت آنها«بیژنی»بوده است.به هر حال  در کنار سه تیره یاد شده طایفه های دیگری نیز وجود دارد که جمعیت کمتری دارند. مثلاً طایفه « فریدنی » که همانگونه که ازنام آن بر می آید از منطقه فریدن بدین روستا مهاجرت نموده اند.اخیراً تعدادی از افراد این طایفه، براساس تعریفات بزرگان و درگذشتگان خود موفق به شناسایی اقامتگاه سابق و حتی بستگان خود گردیده اند.این طایفه اصالتاً از تیره « اِسْتِکی » هستند که در « اورگان» ساکن می باشند. خانواده های دیگری با نامهای نوروزی، اکبری و فولادوند در اشرف آباد ساکن بوده و یا بعضاً هستند که اهالی محل بدانها « کائد » می گویند.که خود کائدها نیز تیره ای در بختیاری هستند. و نیز خانواده های دیگری با نامهای خانوادگی،رضائی، رضائی نژاد، سرلک، بخشی،حسینی،کمری،زارعی، شاهی،شیرپاک،سیاری،زلقی ،تونی ،اختردانش،سبزیوند،موگویی،شیری،عبدالوند،جانبزرگی و ... از سابق در اشرف آباد،حسب مورد، سکونت داشته و دارند. با توجه به آنچه گفته شد و همانطوریکه از نامهای خانوادگی نیز بر می آید اهالی روستا از نظر اصالت قومی « بختیاری» می باشد ولی چون در حد فاصل روستاهای بختیاری نشین و فارس نشین شهرستانهای ازنا و الیگودرز مقیم گردیده اند از نظر گویشی با گویش بختیاری فاصله گرفته اند.

5-فرهنگ روستا

هر چند در اشرف آباد چندین تیره و طایفه ساکن بوده و هستند اما بواسطه پیوندهای سببی فراوان، در واقع حکم خانواده واحد را دارند و این اتحاد و قرابت موجب گردیده که روابط اهالی روستا، بسیار بیشتر از روستاهای همجوار صمیمانه بوده وبه طور طبیعی، اختلاف و تنش در حداقل ممکن باشد. از دیر باز بواسطه سکونت علمای دینی مانند« آقا میرزا آقای لوایی » در روستا و نیز آموزش قرآن که توسط مرحوم « سید عبدل حسینی » در روستا انجام پذیرفته، انس با تعالیم مذهبی و پرورش معنوی افراد در چنین محیطی در شرایط مساعدی بوده است. دراین  بین افراد سرشناسی مانند مرحوم مشهدی « نعمت الله سیاه تیری » که سالهای پایانی حیات وی را، خود نیز به یاد دارم، تأثیرات زیادی بر ایجاد حسن سلوک و رفتار در تعاملات فی مابین اهالی داشته اند.آموزش سنتی قرائت قرآن باعث پرورش دسته ای از قاریان کلام وحی در روستا گردیده است که قرآن را با ترتیل ویژه ای و با کمترین اشتباه قرائت می نمایند. در حالی که بعضاً از سواد بالایی برخوردار نمی باشند در حالی بسیاری از دارندگان مدارک تحصیلی دانشگاهی امروزین چنین قابلیتی ندارند.عده ای از این بزرگواران مانند مرحومین«عبدالحسین توکلی»،«ابراهیم توکلی»و«علی ایرانشاهی»؛دار فانی را وداع گفته اند.و از قاریان در قید حیات می توانم علاوه بر پدرم ( حاج عبدالمحمد فریدنی)از «کربلایی مناف ایرانشاهی »،«سید مرتضی حسینی»، « مشهدی عباس ایرانشاهی » ،« حاج علی رضا سیاه تیری»و«حاج عباس نوروزی»  نام ببرم.تعزیه گردانی و اجرای مراسم دهه محرم نیز در سالیان نه چندان دور با حرارت و شور مثال زدنی برگزار می گردید. و شبیه خوانانی مانند «مشهدی حاتم سرلک»، « حاج علیرضا سیاه تیری» و «کربلایی علیرضا ایرانشاهی » و مرحوم«مشهدی علی حسین سیاه تیری»با مهارت بالا و مثال زدنی، تعزیه را اجرا می نمودند.روابط محکم بین سکنه و مساعدت و تعاون ممتازی که بین نسلهای قبل وجود داشته،موجب می گردد که کهنسالان تحمل برخی رفتارهای نسل جدید را که سختیها و مرارتهای دوره ارباب-رعیتی را متحمل نشده اند؛نداشته باشند و با از میان رفتن تدریجی هم قطاران خود،در خود فرو رفته و احساس دلتنگی نمایند.غزل زیبای لسان الغیب با این مطلع که:

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد    _    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 زبانحال این عزیزان است.دراین موقعیت است که بایستی با تکریم بزرگان،آزرده خاطری را از آنها دور بداریم.چرا که کهنسالان سرمایه معنوی خانواده ها محسوب می گردند و آموزه های ملی و مذهبی ما بر رعایت احترام و شأن آنها تأکید ویژه دارد.

6-مهاجرتهای اشرف آبادیها و موقعیتهای اداری و اجتماعی آنها

 جمعیت قابل توجهی از اشرف آبادی ها در شهر قرچک  ساکن شده اند .همچمنین تعداد قابل توجهی از آنها در شهر ازنا سکونت  یافته اند و سکونت در ازنا نسبت به شهر الیگودرز برای آنها مطلوبیت بیشتری داشته است . در شهر تهران نیز خانواده هایی از فامیل سر لک در مناطق شهری تهرانپارس و افسریه، خانواده هایی از سیاه تیری ها در تهرانسر و خانواده هایی از فریدنی ها در شادآباد و تهرانسر ساکن شده اند.همچنین در مناطقی مانند شمیران نو،شوش،نظام آباد،جنت آباد،اسلامشهر،بهارستان،کرج واندیشه،تعدادی از اشرف آبادیها مقیم گردیده اند.ضمن آنکه دسته ایی از خانواده های ایرانشاهی به شهر چهاردانگه مهاجرت کرده اند.همچنین تعدادی از اهالی از مدتها قبل به شهرهای جنوبی خرمشهر و بندر امام خمینی مهاجرت نموده اند.تنی چند از اهالی این دیار نیز در خارج از کشور زندگی می کنند.

از نظر تصدی سمتها و مشاغل ادارای می توان گفت،تعداد قابل توجهی از اهالی بویژه از طایفه توکلی در صنف فرهنگیان و معلمین قرار گرفته اند.

دسته قابل توجه دیگری از جوانان اهل این روستا نیز در دادگستری مشغول به فعالیتند. همچنین در نهادهای سپاه و ارتش نیز تعداد نسبتاً زیادی در حال خدمت می باشند.و نیز در اداراتی مانند بهزیستی، شهرداری، سازمان سنجش و آموزش کشور و ... که بعضاً به پستهای درخور توجهی نیز رسیده اند.اخیراً توسط مهندس عبدالله فولادوند، شرکت پیمانکاری در شهرستان ازنا و استان فعال شده که ضمن ایفای نقش مؤثر درجهت توسعه عمرانی منطقه ، زمینه اشتغال تعدادی از جوانان روستا را نیز فراهم آورده است.همچنین گروهی ازفامیل سرلک،پیشرفتهای خوبی در حرفه سوله سازی و آهنگری داشته اند.

اهالی این روستا مانند سایر مردمان بختیاری و لر همواره به مسؤلیت خویش در قبال دفاع از خاک و آیین و میهن عمل نموده اند و در این راستا شهدایی را تقدیم دفاع از حریم کشور نموده اند. که از این میان می توان از دو برادر شهید به نامهای  منصور و بهرام توکلی که از فرزندان مرحوم حاج  ماشاءالله توکلی می باشند، شهید احمد سهیلی(سیاه تیری) ، شهید ذبیح الله ایرانشاهی ، شهید محمود کمری و شهید حجت الله بخشی و همچنین شهید وجیه اله توکلی نام برد.

7- چشم انداز آینده روستا

 در اشرف آباد بر خلاف سایر روستاهای همجوار وکلاً روستاهای تابع شهرستان ازنا تا چندی پیش عشایر ساکن نگردیده بودند ولی اخیراً بواسطه بصرفه نبودن فعالیتهای کشاورزی، پیشنهاد قیمت بالا برای خرید زمین و ملک توسط عشایر و در کنار آن افت محسوس میزان آبدهی چاههای آب کشاورزی و البته کم همّت بودن جوانان امروز نسبت به نسل گذشته ؟! مهاجرتها به شهرها تشدید یافته است.و به نظر می رسد در آینده ای نه چندان دور بقیه بومیان نیز روستا را ترک نموده و حداکثر زمین زراعی را در مالکیت خویش نگهدارند و ضمن سکونت در شهر؛ امور زراعت را نیز انجام دهند. و اساساً بافت جمعیتی روستاهای ازنا در طی 10 سال اخیر غالباً تغییر نموده و جمعیت قابل توجهی از تیره ها و طوایف« بساک» و« زلکی» در این آبادیها ساکن گردیده و املاک و خانه های اهالی سابق را خریداری نموده اند.و این واقعیت، سیر طبیعی  تحولات اجتماعی و مهاجرتهاست.در واقع به همان سیاقی که اهالی اشرف آباد از نواحی مختلف به اشرف آباد آمده بودند،امروز نیز گروههای دیگری این روستا را برای اقامت و زندگی خود انتخاب نموده اند.و با وجود همه دلبستگیها و خاطرات و دلخوشیهایی که اهالی روستا بدان دارند،نمی توان در مقابل این واقعیت،مقاومت مؤثری نمود.

برآمد مطالب

نتیجه آنکه اقامت و رشد و نمو هر فرد در زادگاه خود باعث شکل گیری مجموعه ای از عادات و رسوم و خُلقها می گردد که بعضاً با اخلاق و منش سایر افراد از قومیتها و مناطق دیگر متفاوت است.اما تفاوت، دلیل بر رجحان فرهنگی و اجتماعی فردی به فرد دیگر یا قومی بر قوم دیگر نمی باشد. و تخریب چهره اقوام و طرز نگاه مشمئز کننده ای که بعضاً نسبت به روستاییان وجود دارد هیچ پایه  و مبنای علمی و عقلی ندارد. به شرح پیش گفته جمعیت نه چندان پرشمار اشرف آبادیها مانند سایر هموطنان به کار و کسب اشتغال داشته، فرزندان آنها تحصیل نموده و به مدارج علمی و دانشگاهی رسیده و در ادارات دولتی مشغول به خدمت شده اند و چندین شهید تقدیم مملکت نموده اند.لذا بهتر است به جای زیر سؤال بردن یکدیگر و بیان مطالب نسنجیده که غیر از ایجاد کدورت حاصلی ندارد، انرژی و توان خود را صرف یکرنگی و درستی و احترام به هم نمائیم چرا که این فضائل اخلاقی است که زمینه ساز پیشرفت ایران عزیز باشد. به امید سر افرازی هر چه بیشتر ایران و ایرانی.

در پایان از تمام همشهریان خویش بابت اطلاعات نادرست احتمالی مذکور در فوق،پوزش می طلبم.آنچه عرض شد برگرفته از محفوظات ذهنی مقتبس از گفته های بزرگسالان اشرف آبادی( که بعضاً دار فانی را وداع گفته اند)و نیز مشهودات عینی و مختصر تحقیق بنده است.مشتاقانه از انتقادات و پیشنهادات عزیزانم استقبال می نمایم.والعاقبة للمتقین.نوشته ای که با زحمت دوست عزیزمان اقای مسعود فریدنی گرد اوری شده و این بنده حقیر چند کلامی به ان اضافه نمودم 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۲
رحمت توکلی

جاده اشرف اباد به سمت ازنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۲
رحمت توکلی

زمستان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۴
رحمت توکلی